خواجه ای به دیدن دوست خود رفت و غلام خود را برای نگهداری کفش های خود به همراه برد. میزبان برای اکرام مهمان خربزه ای شیرین پیش وی نهاد.
خواجه شروع به خوردن کرد و حین خوردن از قول گذشتگان در وصف خوبی خربزه صحبت می کرد که خربـزه تن فـربـه کند و سنگ گرده بزداید و...همین طور گفت تا به پوست رسید و گفت:به نیش کشیدن پوست خربزه دندان را جلا می دهد و بر روشنی چشم می افزاید.
غلام که دید خواجه حتی از پوست خربزه هم چیزی به او نمی دهد،کفش های او را نزد او نهاد و گفت:گذشتگان گفته اند کفش هایت را هم خودت نگهدار که برای سلامت پا لازم است.
امثال الحکم
:: موضوعات مرتبط:
داستان کوتاه ,
,
:: بازدید از این مطلب : 796
|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3